جدول جو
جدول جو

معنی نامی کاشانی - جستجوی لغت در جدول جو

نامی کاشانی
(یِ)
سید نامی کاشانی، مهدی طباطبائی قصاب کاشانی.وی از شاعران قرن سیزدهم است و به روایت گنج شایگان: ’چون سخت رند و قلاش است و میخواهد به اسم صله و جایزه کدیه و استکلاش (؟) ننماید به شغل حسابی خویش که قصابی است تلاش در امرار معاش می نماید’. او راست:
بیا بیا که بود اول کرشمه و ناز
بکن بکن که به نازت مراست روی نیاز
شبی ز زلف تو گفتم به دل حدیثی گفت
به عمر کوته خود بسته ای امید دراز
به سینه سوز تو بنهفتم و ندانستم
که کشف راز کند آب دیدۀ غماز.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ نِ نی)
خواجه محمدامین کوسج. شاعر نکته سنج و سخن سرای و از بزرگان کاشان بود. لطفعلی بیک صاحب آتشکده دیوان او را دیده بود. از اوست:
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو
دل بازده آغاز مکن قصۀ نو
افشاند هزار دل ز هر حلقۀ زلف
گفتا دل خود بجوی و بردار و برو.
(از تذکرۀ صبح گلشن چ هند ص 41) (از الذریعه قسم 1از جزء 9 ص 105) (از آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 241) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
از شعرای دارالمؤمنین کاشان است. طبع خوشی داشته. صاحب دیوان بوده اما چون تحصیل مراتب علمی نکرده کلامش از عیب خالی نیست. این چند شعر از او نوشته شد:
تو ساده لوحی دل بین که در سر راهی
نکرده وعده نشاند به انتظار مرا.
بیت دیگر:
مرا هجر اینقدر آزار کرده ست
که از وصل توام بیزار کرده ست.
(از آتشکده چ سنگی ص 245).
فهمی کاشی، رند و نامرد است و اوقات خود را به تجارت میگذراند، عاشق پیشه هم هست ولی عشقش پایدار نیست. طبع شعر خوبی دارد و این بیت از اوست:
تو از کس نگذری کش رخنه ای در جان نیندازی
من از حیرت نمی دانم که زخمی خورده ام یا نه.
و نیز این ابیات:
باز اشکم سر آرایش مژگان دارد
بازم انگشت ملاقات به دندان دارد.
#
خانه ام شد بس که گرم از آه آتشبار من
میگریزد آفتاب از سایۀ دیوار من.
(از مجمعالخواص صادقی کتابدار ص 200).
وی از شعرای روزگار صفویه است
لغت نامه دهخدا
(نَ)
مهدی یا محمدمهدی (حاج ملا...) ابن ابوذر نراقی کاشانی، موصوف به خاتم المجتهدین. از فقهای شیعه و حکیم و ریاضی دان و ادیب قرن دوازدهم هجری قمری است. از تألیفات اوست: 1- انیس التجار، در قواعد تجارت. 2- انیس المجتهدین، در فقه و اصول. 3- انیس الموحدین، در اصول دین. 4-التجرید یا تجریدالاصول، در اصول فقه. 5- التحفه الرضویه فی المسائل الدینیه. 6- جامعالافکار و ناقدالانظار، در اثبات واجب الوجود. 7- جامع السعادات، در اخلاق. 8- لوامع الاحکام، در فقه. 9- محرق القلوب، در مصائب اهل بیت. 10- مشکلات العلوم. 11- معتمدالشیعه، در احکام. 12- منسک حج. وی به سال 1209 هجری قمری در نجف وفات یافت. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 186 و روضات الجنات ص 675 و مستدرک الوسائل ص 396 و هدیهالاحباب ص 180 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
شمس الدین محمد کاشانی (ملا...)، متخلص به نوایی. از شاعران قرن دهم هجری است و به هندوستان مهاجرت کرده. او راست:
ای دل مگو که آن گل بوی وفا ندارد
دارد وفا ولیکن نسبت به ما ندارد.
(از تحفۀ سامی ص 76 و صبح گلشن ص 540 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4603 و فرهنگ سخنوران)
عبدالسمیع سندی، متخلص به نوائی. از پارسی گویان هند است. او راست:
بهار و خزان، سرو یک صورت است
بر آزاد، فکر جهان کم بود.
(از مقالات الشعراء ص 820)
لغت نامه دهخدا
(نُ یِ)
ملا غیاث. به روایت نصرآبادی ’در فن نجوم و وقت ساعت سازی قدرت بسیار داشته چنانچه وقت ساعتی در کاشان ساخته. طبع نظمی هم داشت، جهت قاضی اران که از قرای کاشان است و نهایت کراهت منظر داشته این قطعه را گفته:
طرفه قومند مردم اران
که بدی مضمر است در بهشان
آنقدر فضله می برند از شهر
که محال است بگسلد زهشان
غافلند از وجود قاضی خویش
که عجب فضله ای است در دهشان.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 308)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ یِ)
از شاعران قرن دهم هجری قمری است، دیوانی در غزلیات و منظومه ای در اقتفای سبحه الابرار دارد. او راست:
هلال عید را میلی است با ابروی زیبایش
که بر بام فلک خم گشته از بهر تماشایش.
(از تحفۀ سامی ص 157) (صبح گلشن ص 534)
لغت نامه دهخدا